به پیروی از رهنمود مراجع و علما در دعا برای فرج امام عصر (عجل الله فرجه)
از عاشورا تا اربعین
همراه با شیعیان جهان دست به دعا برداشته و در مجالس عزای حسینی ظهور منتقمش را از خدا می خواهیم.
در حدود سى چهل سال پیش جوان شکسته بندى در قم نقل کرد که روزى زن مُحَجَّبِه اى به درِ مغازه ى من آمد و اظهار داشت که استخوان پایم از جا در رفته و مى خواهم آن را جا بیندازى، ولى در بازار نمى شود. چون مى ترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه مى دهى به منزل برویم.
اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کِشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه از شدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد.
مشگین شهر در طول تاریخ دارای شخصیت ها ، علما و رجال بزرگی بوده از قبیل سعدالدین وراوینی دانشمند و مترجم مرزبان نامه، شیخ محمود خیاوی عارف بزرگ قرن هفتم هجری قمری (مدفون در لیمر محله شهرستان آستارا)، پیر محمد پیشکینی از عرفا و یاران شیخ صفی الدین اردبیلی (مدفون در محله معروف به امام زاده روستای ارباب کندی)، شیخ ابوالحسن مشکینی اهل احمد بیگلو (مدفون در نجف اشرف) که یکی از آثار علمی وی حاشیه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی می باشد. ایشان استاد حضرت آیه الله مرعشی نجفی نیز بوده اند.
امام صادق علیه السلام فرمود: در شگفتم از کسی که از چهار چیز در هراس است، چگونه به چهار چیز پناه نمیبرد:
1. در شگفتم از کسی میترسد، چگونه به سخن خدا «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمیبرد؟! زیرا من از خدای بزرگ شنیدهام که در پی آن میفرماید: «پس با نعمت و بخششی از جانب خدا، بازگشتند در حالی که هیچ گزندی به آنان نرسیده بود.» (آل عمران ایه 171)
2. و در شگفتم از کسی که اندوهگین است چگونه به سخن خدای بزرگ «لا إله إلّا أنت سبحانَک إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» پناه نمیبرد؟! زیرا من از خدای بزرگ شنیدهام که در پی آن میفرماید: «پس خواستهی او را پذیرفتم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را اینگونه رهایی میبخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)
3. و در شگفتم از کسی که با او مکر و نیرنگ شده است، چگونه به این سخن خداوند «و اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد» پناه نمیجوید؟! زیرا از خدای بزرگ شنیدهام که در پی آن میفرماید: «پس خداوند او را از بدیهای نیرنگشان نگاه داشت.» (سوره غافر آیه 44)
4. و در شگفتم از کسی که خواهان دنیا و زینتهای آن است، چگونه به سخن خدای بزرگ «ما شآء الله لا قوّةَ إلّا بِالله» روی نمیآورد؟! زیرا من از خدای بزرگ شنیدهام که در پی آن میفرماید: « ... پس امید است که پروردگارم بهتر از بوستان تو به من عطا کند.»
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و میدارند. درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و اِلّا دیگران ادعای نصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع میتوانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم
السلام علیک یا اباصالح المهدی چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بتشکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکستهایم، نه برای عدهای ولی چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعهام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی شاعر:مهدی جهاندار